Quantcast
Channel: گلبانگ
Viewing all 1182 articles
Browse latest View live

بزم شاعران

$
0
0
بزم شاعران

برنامه ای از مهدی سهیلی

با همکاری هنرمندان:اسدالله ملک/فرهنگ شریف/اکبر گلپایگانی/منصور صارمی/محمد اسماعیلی

شاعران برنامه:بیزن ترقی/کریم فکور/امیر شوشتری

گویندگان برنامه:فرخنده/محمود رضائیان

 

 

 

 

 

با سپاس ویزه از جناب قیصری که این برنامه را در اختیار عاشقان

 

موسیقی ملی ایران قرار دادند

 

باذکر این نکته که این برنامه برای اولین بار هست که در فضای مجازی

در دسترس قرار می گیرد


بزم شاعران

$
0
0
بزم شاعران

برنامه ای از مهدی سهیلی

با همکاری هنرمندان:اسدالله ملک/فرهنگ شریف/ایرج/مجیدنجاحی/جهانگیر ملک

شاعران برنامه: پزمان بختیاری/ضیاالدین سجادی

 

 

ترانه ها وخاطره ها

$
0
0
ترانه ها وخاطره ها

 

برنامه ای از محمد شوکت

با اجرای مولود ذهتاب

 

 

گلهای رنگارنگ

$
0
0
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 503 ب

اواز: حسین قوامی

ترانه: پروین

با همکاری هنرمندان: پرویز یاحقی/جلیل شهناز/مجید نجاحی/جهانگیر ملک

اهنگ در دستگاه شور: جواد معروفی

ترانه سرا: پزمان بختیاری

اشعار:اهلی ترشیزی/لسانی شیرازی

غزل اواز:اهلی شیرازی

گوینده: فیروزه امیر معز

 

 

این برنامه کمتر در دسترس بوده است

برنامه های خصوصی هنرمندان

$
0
0
برنامه های خصوصی هنرمندان

اواز: محمدرضا شجریان

با همکاری: مجید درخشانی/جلیل عندلیبی

 

نماز شام غریبان چو گریه آغازم


به مویه‌های غریبانه قصه پردازم

 

این برنامه قبلا با زمان 22 دقیقه در دسترس بوده است

برنامه بارگذاری شده 35 دقیقه می باشد اختلاف زمانی برنامه بارگذاری شده وبرنامه در دسترس بخاطر حذف 12 دقیقه از ابتدای برنامه بوده است

تکنوازان

$
0
0
تکنوازان برنامه شماره 633

همنوازان: همایون خرم/جلیل شهناز/مجید نجاحی/جهانگیر ملک

اجرای قطعاتی در مایه دشتی

 

 

 

 

ای جگر گوشه چیست دمسازت

با جگر حرف میزند سازت

تارپودم به احتزار اورد

سیم ساز ترانه پردازت

 

سخن وکلام بزرگان

$
0
0
موج شراب وموج اب بقا یکی است

هر چند پرده هاست مخالف نوا یکی است

خواهی به کعبه رو کن وخواهی به سومنات

از اختلاف راه چه غم رهنما یکی است

این ما ومن نتیجه بیگانگی است

صد دل به یکدیگر چو شود اشنا یکی است

در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز

در افتاب سایه ی شاه وگدا یکی است

بی ساقی وشراب غم از دل نمی رود

این درد را طبیب یکی ودوا یکی است

از حرف خود به تیغ نگردیم چو قلم

هر چند دل  دونیم بود حرف ما یکی است

(صائب)شکایت از ستم یار چو کند؟

هر جا که عشق هست جفا و وفا یکی است

تکنوازان

$
0
0
تکنوازان برنامه شماره 549

با همکاری هنرمندان: همایون خرم/جلیل شهناز/مجید نجاحی/جهانگیر ملک

 

اجرای قطعاتی در ماهور

 

 


بزم شاعران

$
0
0
بزم شاعران

با اجرای: مهدی سهیلی

شاعران برنامه:دکتر منیر طاها/ابوالحسن ورزی/ابراهیم صهبا/حسین سرفراز

هنرمندان برنامه: فرهنگ شریف/کورس سرهنگ زاده/امیر بیداریان

گویندگان برنامه: محمود رضائیان/امیر نوری

 

 

 

 

 

پیشکش به همه مادران  فرشتگان روی زمین

 

 

 این برنامه هم برای اولین بار هست که در فضای مجازی در دسترس قرار می گیرد

با سپاس از امید قیصری عزیز

این سروده توسط مهدی سهیلی در این برنامه توسط خود ایشان با زخمه های دلنشین تار فرهنگ شریف نازنین دکلمه می گردد

 

 

. مادر! مرا ببخش
فرزند خشمگين و خطا كار خويش را
مادر! حلال كن كه سرا پا ندامت است
با چشم اشكبار، ز پيشم چو ميروي 
سر تا به پاي من 
غرق ملامت است.
***
هر لحظه در برابر من اشك ريختي 
از چشم پر ملال تو خواندم شكايتي
بيچاره من، كه با همه ي اشكهاي تو 
هرگز نداشت راه گناهم نهايتي
***
تو گوهري كه در كف طفلي فتاده اي
من، ساده لوح كودك گوهر نديده ام
گاهي به سنگ جهل، گهر را شكسته ام
گاهي به دست خشم به خاكش كشيده ام
***
مادر! مرا ببخش.
صد بار از خطاي پسر اشك ريختي
اما لبت به شكوه ي من آشنا نبود
بودم در اين هراس كه نفرين كني ولي ــ
كار تو از براي پسر جز دعا نبود.
***
بعد از خدا ، خداي دل و جان من توئي
من،بنده اي كه بار گنه مي كشم به دوش
تو، آن فرشته اي كه زمهرت سرشته اند
چشم از گناهكاري فرزند خود بپوش.
***
اي بس شبان تيره كه در انتظار من ـــ
فانوس چشم خويش ــ به ره ، بر فروختي
بس شامهاي تلخ كه من سوختم ز تب ـــ
تو در كنار بستر من دست بر دعا ـــ
بر ديدگان مات پسر ديده دوختي
تا كاروان رنج مرا همرهي كني ـــ
با چشم خواب سوز ـــ
چون شمع دير پاي ـــ
هر شب، گريستي ـــ
تا صبح ، سو ختي.
***
شبهاي بس دراز نخفتي كه تا پسر ـــ
خوابد به ناز بر اثر لاي لاي تو.
رفتي به آستانه مرگ از براي من
اي تن به مرگ داده، بميرم براي تو.
***
اين قامت خميده ي در هم شكسته ات ـــ
گوياي داستان ملال گذشته هاست
رخسار رنگ رفته و چشمان خسته ات ـــ
ويرانه اي ز كاخ جمال گذشته هاست.
***
در چهره تو مهرو صفا موج مي زند
اي شهره در وفا و صفا! مي پرستمت
در هم شكسته چهره تو، معبد خداست
اي بارگاه قدس خدا! مي پرستمت.
***
مادر!من از كشاكش اين عمر رنج زاي ـــ
بيمار و خسته جان به پناه تو آمده ام
دور از تو هر چه هست، سياهيست ، نور نيست
من در پناه روي چو ماه تو آمدم
مادر ! مرا ببخش
فرزند خشمگين و خطا كار خويش را
مادر ،حلال كن كه سرا پا ندامت است
با چشم اشكبار ز پيشم چو مي روي ـــ
سر تا به پاي من ـــ
غرق ملامت است.

برنامه های خصوصی هنرمندان

$
0
0
برنامه های خصوصی هنرمندان

اواز: محمد رضا شجریان

همنوازی: پرویز مشکاتیان/جمشید محبی

اجرا شده: منزل شجریان 4-7-63 (تولد فرزانه)

  

این برنامه توسط عزیز بزرگواری پیشکش شده است

 

 

من چه در پای تو ريزم که سزای تو بود

 

سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست

 

 

پاسداشت

$
0
0
به یاد قمرالملوک وزیری

 

 اولین خواننده زن رادیو

 

 

 

چهاردهم مرداد، مقارن است با پنجاه و پنجمین سالروز سکوتِ « هزاردستان آواز ایران، قمرالملوک وزیری.

صدای قمر دارای طنین و ملاحت، قدرت و دامنه‌ای وسیع بود و با تکنیک خاصی که در فرودها داشت از دیگر خوانندگان دوران خود کاملاً متمایز بود.

تنوع تحریرها ، مهارت و احاطۀ قمر در اجرای گوشه‌ها، ردیف‌ها و دستگاه های موسیقی ایران در بین زنان یگانه و حتی در بین مردان کم‌نظیر بود.

قمرخانم سید حسین‌خان - نام شناسنامه ای او - در سال ۱۲۸۴ شمسی، درست یک سال پیش از صدور فرمان مشروطیت زاده شد.

بعدها در سال ۱۳۰۶ که انتخاب نام خانوادگی برای صدور شناسنامه ضروری شد، او نام خانوادگی « وزیری زاده » را برای خود برگزید تا حرمتی نهاده باشد به کلنل علینقی وزیری، موسس مدرسۀ عالی موسیقی که قمر برایش احترام ویژه‌ای قائل بود.

به دنیا که آمد چهار ماهی می‌شد که پدرش درگذشته بود و در حالی که تنها ۱۸ ماه از زندگی‌اش را پُر می کرد، مادر را هم از دست داد. برخی مولد او را محلۀ سنگلج تهران ،عده‌ای کاشان و بعضی دیگر قزوین ذکر کرده‌اند؛ اما آنچه قطعی‌ است پرورش اوست در دامان مادربزرگش «خیرالنّساء» - ملقب به افتخارالذّاکرین - که روضه خوان حرم زنانۀ دربار ناصری بود.

از شوریدگی تا شکوفایی

وقتی سرپرستی قمر بر عهدۀ خیرالنّساء افتاد ،کودک خردسال را با خود به مجالس روضه و مولودی و سفره های زنانه می برد، در این زمان بود که قمر، با نشستن پای روضه مادربزگ، تجربۀ رهاییِ صدای خود را آغاز کرد . چنین افتاد که قمر خردسال به مرور با شنیدن روضه‌ها، مرثیه‌ها و نوحه‌خوانی‌های خیرالنّساء، آهنگ نغمه‌هایی را که اقتباس از برخی گوشه‌های مختلف دستگاه‌های موسیقی ایرانی ( چون گوشۀ حجاز در ابوعطا، یا گوشۀ غم انگیز در آوازدشتی بود) بی آنکه نام‌شان را بداند فرا گرفت و زمزمه کرد.

همین پامنبری‌خوانی ‌های دوران کودکی و نوجوانی، خونسردی و اعتماد به نفس مقابله با جمعیت شنونده را از همان زمان در او به وجود آورد و بعدها هم هیچگاه از خواندن در مقابل جمعیت احساس غربت نداشت. وی در همین باره گفته است:

«من مدیون همان تربیت اولیۀ خودم هستم چرا که همان پامنبری کردن ها به من جرأت خوانندگی داد.»

و در همان زمان بود که شور آواز، پیوند جدایی ناپذیر خود را بر زندگی قمر آغاز کرد .

دخترک در پنج شش سالگی آن قدر شیطان بود که دیگر او را به هیچ مکتبخانه‌ای راه نمی‌دادند، زیرا زیر بار نظم خشک و بی انعطاف مکتبخانه نمی رفت و هر روز با ملا باجی یا بچه‌های مکتبخانه دعوا می کرد. ناچار او را به مدرسۀ دخترانۀ «ناموس» در سنگلج فرستادند.

در یکی از مجالس عروسی، زمانی که همۀ حضار گرم صحبت و خنده و شادی بودند ، قمر که ۱۷ سال داشت نزد تارنواز مجلس می‌رود و از او می‌خواهد برایش آهنگی را بزند تا او بخواند. پس از خواندن آن قطعه، مردی از میان میهمانان پیش می‌آید، شگفت زده تار را از تارزن می‌گیرد و از قمر می‌پرسد که آیا می‌تواند آواز هم بخواند؟ قمر جواب مثبت می دهد. مرد می‌نوازد و قمر می‌خواند:

«جای آن است که خون موج زند در دل لعل

زین تغابُن که خَزَف می شکند بازارش»

مرتضی خان نی داوود، نوازندۀ سرشناس تار که بعدها همیشه و همه جا در کنار قمر بود، درباره او می‌گوید:

«همین که قمر شروع به خواندن کرد پی بردم که صدای این خانم جوان به اندازه ‌ای نیرومند و رساست که باورکردنی نیست، و در عین حال - به قدری گرم - که آنهم باور کردنی نبود. چون صفات « گرم و قوی » بندرت ممکن است در یک نفر جمع شود.هر صدای نیرومندی ممکن نیست خشونتی نداشته باشد، و هر صدای گرمی ضعفی. اما خداشاهد است نه قوی بودن صدای قمر آزار دهنده بود، نه در گرم بودنش ضعفی وجود داشت، منظورم از گرم بودن آن حالت صداست که جذابش می‌کند. و این حالت در صدای قمر فوق‌العاده بود. از صاحبخانه ساز خواستم و شروع به نواختن کردم. به او گفتم صدای فوق‌العاده ای دارید، چیزی که کم دارید آموختن گوشه‌های موسیقی ایرانی است.» (مجله تماشا، سال پنجم، شمارۀ ۲۱۰، اردیبشت ۱۳۵۴)

پیش از این قمر در مجالس و دوره‌های دوستانۀ مجدالصنایع -شوهر دخترخاله‌اش - که از غروب تا پاسی از شب به درازا می‌کشید با هنرمندان و نوازندگان مشهور آن دوران آشنا شده بود. اما لزوم آشنایی با دستگاه های موسیقی ایرانی پای او را به شاگردی مکتب مرتضی خان نی داوود باز کرد.

 

نی داوود می گوید:

«تمام شب را به یاد آن جوان بودم. دیگر دلم نمی‌آمد برای کسی تار بزنم. دیگر هیچ صدایی برایم دلنشین نبود و دیگر با علاقه سر کلاس نمی رفتم. آدرسی از او نداشتم. یک ماهی از پاییز گذشته بود و کلاغ ها بی امان قارقار می کردند. درخت ها تقریباً لخت شده بودند و بوی نم باران و خاک هرچند روز یک بار در شهر می‌پیچید. بعدازظهر یکی از روزها که آفتاب دلنشینی بود توی حیاط قالیچه انداخته بودم و به سازم ورمی‌رفتم که یکمرتبه در حیاط باز شد. دیدم قمر مقابلم ایستاده است. بند دلم پاره شد. هنوز دنبال کلمات می‌گشتم که گفت آمده‌ام موسیقی یاد بگیرم. ازهمان روز شروع کردیم. خیلی با استعداد بود. هنوز من نگفته او تحویل می‌داد. وقتی ردیف‌های موسیقی را یاد گرفت صدایش دلنشین‌تر شد.»

از دیگر کسانی که قمر در مجالس مجدالصنایع با او آشنا شده بود باید از غلامحسین درویش معروف به « درویش خان » نام برد که استاد نی داوود هم بوده است. اتفاقاً بعدها قمر چند تصنیف از ساخته‌های درویش خان را که بیشتر شعرهایش را ملک الشعرا بهار سروده بود خواند که نمونه هایی از آن جزو اولین صفحات گرامافون او به یادگار باقی مانده است.

قمر پس از آنکه مادربزرگش یعنی یگانه حامی و مشوق دوران کودکی خود را از دست داد، نیازمند یک حامی و پشتیبان مقتدر بود. فردی به نام «بحرینی» در این مسیر به او خدمت بزرگی کرد. این مرد که هم دارای مکنت و هم صاحب ذوق هنری بود قمر را با خود به قزوین برد و قمر در آنجا با بزرگان موسیقی آن شهرستان هم آشنا شد. سپس با بحرینی به تهران باز می‌گردد.

به گفته جواد بدیع زاده (خواننده)، قمر با بحرینی به تهران آمد و در بزم‌های شبانه با بزرگانی چون امیرجاهد شاعر و تصنیف ساز مشهور آشنا شد. به گفته بدیع زاده، امیرجاهد از صدای قمر خوشش آمد و همان شب به او گفت که چند سرود میهنی و تصنیف ساخته که حاضر است آنها را به قمر بیاموزد. برحسب اتفاق نمایندۀ کمپانی پلیفون دستگاهی برای تهیۀ صفحۀ گرامافون به تهران آورده بود. امیرجاهد با نمایندۀ این کمپانی مذاکره کرد و موافقت او را برای تهیه چند صفحه از صدای قمر جلب کرد.

قمر با ارکستر کوچکی که امیرجاهد از نوازندگان آن زمان ترتیب داده بود تمرین کرد و برای اولین بار چند سرود و ترانه را در صفحه ضبط کرد.

گفته می‌شود بر روی هم تعداد۴۲۶ صفحه از صدای قمر پُر شده که تنها یک سوم از آن ها باقی مانده است.

ساسان سپنتا در کتاب « چشم انداز موسیقی ایران» از زنان خوانندۀ پیش از قمر تعدادی را نام می‌برد از جمله: سلطان خانم و سکینه خانم ( از شاگردان آقاعلی اکبر)، زینت شاگرد محمدصادق خان، زیور سلطان خواهر سماع حضور، زری و تعدادی دیگر.

اینان پیشگامان خوانندگی زنان در ایران بوده اند که با وجود تمام ممانعت ها، تحقیرها و توهین‌های جامعه‌ای که خواندن زنان را برنمی‌تافت و از آنان به لفظ تحقیرآمیز «مطرب» یاد می‌کرد، زمینه را برای بروز و حضور استعدادهای زنان فراهم کردند.

آوازها و تصنیف های قمر ازجنبۀ ارزش های ادبی نیز درخور توجه است. شاعران تصنیف‌ها و آوازهای قمر بزرگانی چون علی اکبرخان شیدا، میرزادۀ عشقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، پژمان بختیاری، وحیددستگردی، موید ثابتی، ملک الشعرابهار و امیر جاهد بوده اند .

نخستین کنسرت، بی حجاب

نخستین کنسرت قمر در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل خیابان لاله زار اجرا شد. بانوی جوان بدون حجاب به روی صحنه رفت، او برای نخستین بار تصنیف «مرغ سحر» از سروده‌های ملک الشعرا بهار را در دستگاه ماهوربه همراه غزلی از ایرج میرزا خواند:

فقیهِ شهر به رفعِ حجاب مایل نیست،
چراکه هرچه کند حیله، در حجاب کند
نقاب بر رخِ زن سد باب معرفت است،
کجاست دستِ حقیقت که فتحِ باب کند.

خود در این باره گفته است:

«پس از خاتمۀ کنسرت ترس مرموزی بر من مستولی شد. حدود چندهزار نفر در خیابان لاله زار جمع شده بودند. در بازگشت بیم آن داشتم که عده ای قصد جان مرا داشته باشند چون اخباری از این قبیل به من رسیده بود و بیشتر مرا به توهم می‌انداخت. سرانجام با مراقبت مأموران انتظامی از بین مردم که برخی قیافه‌های عصبی و ناراحت هم بین آنها دیده می‌شد گذشتم و قضیه به خیر و خوشی گذشت.»

قمر از عواید نخستین کنسرت خود چیزی دریافت نکرد و کلیۀ پول حاصل را در اختیار ادیب السلطنه گذاشت که میان نوازندگان تقسیم کند. او زنی بخشنده، مهربان و مردم دوست شد؛ کنسرت می‌داد و برخی عواید کنسرت هایش را برای امور خیریه مصرف می‌کرد.

قمر از نخستین کسانی بود که برای بزرگداشت یک هنرمند ازکار افتاده و به نفع او کنسرت داد. او در سال ۱۳۰۶ شمسی به افتخار شکرالله قهرمانی، نوازندۀ قدیمی کنسرتی ترتیب داد و تمام بلیت‌ها پیش فروش شد.

قمر در ۱۵ سالگی به ازدواج یک صاحب منصب در آمد و پس از یک ماه طلاق گرفت. بعدها که ۳۰ ساله بود، به عقد امین‌التجار درآمد و محدودیت زندگی زناشویی او را از محافل موسیقی دور کرد. پیوند آنها دیری نپایید و مرغ خوشخوان موسیقی ایران به بوستان بازگشت. دیگر کار قمر بالا گرفته بود و مرتب کنسرت‌هایی در شهرهای بزرگ ایران چون مشهد، همدان و ...اجرا می‌کرد.

با افتتاح رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ قمر هم به همکاری با رادیو دعوت شد. دستمزد رادیو کفاف هزینه‌های زندگی و دستگیری‌های او از مستمندان را نمی‌داد، این بود که وی در سال ۱۳۲۹ ناچار شد در ازای مبلغی ناچیز در کافه متروپل لاله‌زار بخواند.

قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۳۰در فیلم سینمایی «مادر » به کارگردانی اسماعیل کوشان حضور یافت و دقایقی با همراهی ویلون ناصر زرآبادی به خواندن غزلی از سعدی پرداخت و درآمد دوهزار تومانی حاصل از آن را به بیمارستان مسلولان شاه آباد اهدا کرد. نسخه‌های این فیلم که دلکش هم در آن بازی داشت در آتش سوزی استودیو پارس فیلم در سال ۱۳۳۱ از بین رفت.

سال‌های واپسین عمر قمر در عُسرت و تنگدستی گذشت. رادیو ایران مستمری‌اش را قطع کرده بود و قمر که با درد سیاتیک دست و پنجه نرم می کرد، با سکتۀ پی آمد آن، قدرت تکلم را نیز از دست داد و سه سال آخر عمرش را زمین‌گیر و خانه نشین شد.

به اهتمام و پیگیری‌های « بدیع الزمان فروزانفر» ادیب، سناتور و رییس دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران مبلغی مستمری ماهیانه برای سال های آخر عمر قمر اختصاص داده شد.

قمر، مرغ خوشخوان موسیقی ایران که دیگر قدرت تکلم را هم از دست داده بود در چنین روزی در سال ۱۳۳۸ در اوج تنهایی و به دور از هیاهوی صدا و دوست، چشم از جهان فرو بست.

 

از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست

آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست

 

آهسته به گوش فلک از بنده بگویید

چشمت ندود این همه یکشب قمر اینجاست

 

آری قمر آن قُمری خوشخوان طبیعت

آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست

 

شمعی که به سویش من جانسوخته از شوق

پروانه صفت باز کنم بال و پر اینجاست

 

تنها نه من از شوق سر از پا نشناسم

یکدسته چو من عاشق بی پا و سر اینجاست

 

هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا

جایی که کند ناله ی عاشق اثر اینجاست

 

مهمان عزیزی که پی دیدن رویش

همسایه همه سر کشد از بام و در اینجاست

 

ساز خوش و آواز خوش و باده ی دلکش

آی بی خبر آخر چه نشستی خبر اینجاست

 

آسایش امروزه شده دردسر اما

امشب دگر آسایش بی دردسر اینجاست

 

ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام

برخیز که باز آن بت بیدادگر اینجاست

 

آن زلف که چون هاله به رخسار قمر بود

بازآمده چون فتنه ی دور قمر اینجاست

 

ایکاش سحر ناید و خورشید نزاید

که امشب قمر اینجا قمر اینجا قمر اینجاست

 

پاسداشت

$
0
0
یادی از مرتضی نی داوود

برنامه ای از محمود خوشنام

به روایت زاله کاظمی

 

پاسداشت

پاسداشت

برگ سبز

$
0
0
برگ سبز شماره 85

اواز: اکبر گلپایگانی

با همکاری هنرمندان : حسن کسایی/جلیل شنهاز/مرتضی محجوبی

اهنگ:شور ومثنوی شور

اشعار:ابوسعید ابوالخیر/غبار همدانی/نظام وفا/صائب تبریزی/حافظ/عراقی

گوینده: روشنک

 

 

 

 

 

 

ﻣﺴﺖ
ﻣﺴﺘﻢ
ﺳﺎﻗﯿﺎ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﮕﯿﺮ
ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺘﻢ ﺳﺎﻗﯿﺎ ﺩﺳﺘﻢ

 


تسلیت

$
0
0
باز هنگام جدایی در رسید 


سینه ها لرزان شد و دلها شکست


خنده ها در لرزش لب ها گریخت


اشکها بر روی رویاها نشست


چشم جان من به ناکامی گریست


برق اشکی در نگاه او دوید


نسترن ها سر به زیر انداختند


ماه را ابری به کام خود کشید 

 

پرواز غمبار دوست عزیزمان باران نازنین مدیر تارنمای مرغ سحر را به خانواده محترم ایشان ودوستان اهل قلم تسلیت عرض می کنیم

 

 

 

  

 به کجا چنین شتابان ؟

گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان ؟

 همه آرزویم اما

 چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان ؟

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

 برسان سلام ما را

 

 

 

پاسداشت

$
0
0
مراسم شب هفت زنده یاد باران عزیزاز ساعت سه تا چهار بعدازظهر یکشنبه 19-5-93 در شهر جدید پرندبلوارستاره مسجد امام حسن مجتبی منعقد می گردد 

حضور شما عزیزان تسلی بخش خاطر خانواده محترم باران نازنین خواهد بود

 

یادش همواره گرامی باد

پاسداشت

$
0
0
پیشکش به روح بلند وعاشق باران عزیز که عارفانه مرید بانو حمیرا بودند

 

گلهای رنگارنگ برنامه شماره 538

اواز: حمیرا

اهنگساز: پرویز یاحقی

ترانه سرا: بیزن ترقی

با همکاری هنرمندان:منصور صارمی/جهانگیر ملک

تنظیم برای ارکستر: جواد معروفی

اشعار:مفتون امینی/سیمین یهیهانی/جلیلی بیدار

غزل اواز: عماد خراسانی

گوینده:اذر پزوهش

 

 

 

 زیور به خود مبند که زیبا ببینمت
با دیگران مباش که تنها ببینمت



در این یهار تازه که گل ها شکفته اند
لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت



یک جام نوش کردی ومشتاق دیدمت
جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت

تکنوازان

$
0
0
تکنوازان برنامه شماره 549

با همکاری هنرمندان: همایون خرم/جلیل شهناز/مجید نجاحی/جهانگیر ملک

 

اجرای قطعاتی در ماهور

 

 

برنامه های خصوصی هنرمندان

$
0
0
برنامه های خصوصی هنرمندان

اواز: حسین قوامی

سه تار: فریدون احتشامی

غزل اواز:بابا طاهر/هوشنگ ابتهاج/فرخی سیستانی/معینی کرمانشاهی

 

 

Viewing all 1182 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>