اواز: عبدالوهاب شهیدی
ترانه: مرضیه
غزل اواز: موید ثابتی
ترانه سرا: عباس شهری
اهنگ اصفهان: جواد لشکری
همنواز: جلیل شهناز/ عبدالوهاب شهیدی/همایون خرم
تنظیم:فریدون ناصری
اشعار متن برنامه: موید ثابتی
گوینده: اذر پزوهش
به تکنوازی بی نظیر هنرمند توانا وبی بدیل جلیل شهناز از دقیقه 7:41تا10.22گوش جان بسپارید ایا چنین تکنوازی وهنرمندی تکرار خواهد شد؟
مطلع ترانه:
بجز مهرتو امیدی از این هستی ندارم
دو صد پیمانه گر نوشم من ان مستی ندارم
تاکی من از این عشق شرربار بگریم
چون ابر بهاران زچه ای یار بگریم
چون لاله بر افروزم وچون شمع بسوزم
در حسرت یک لحظه دیدار بگریم
بود در هرچمن گل ها شکوفان
کند در قلب من عشق تو طوفان
توکه رشک جمن بودی
امید دل من بودی
دلم ازردی وبردی قرارم
شکایت ها ز بیداد تو دارم
زعشقت دل من خون شد
غمت بر غمم افزون شد
بود در هر چمن گل ها شکوفان
کند در قلب من عشق تو طوفان
همیشه چشم امیدم بتا سوی تو باشد
گریزانم از ان مستی که بی روی تو باشد
تورا خواهم تورا جویم
مکن کاری که سوی اسمان دستی برارم
بگویم با خدا رازی که من در سینه دارم
بجز مهرتو امیدی از این هستی ندارم
دوصد پیمانه گرنوشم من ان مستی ندارم
تا کی من از این عشق شرربار بگریم
چون ابر بهاران زچه ای یار بگریم
چون لاله برافروزم وچون شمع بسوزم
در حسرت یک لحظه دیدار بگریم
بود در هرچمن گل ها شکوفان
کند در قلب من عشق تو طوفان
مطلع اواز:
نوبهار امد ومن عاشق ومست
بی خبر از خود واز هرچه که هست
چکنم گرنکنم باده به جان
چه شوم گرنشوم عاشق ومست
همه دانند در این شهر که من
رندم وعاشق وباده پرست
شور می در سر وشادی در دل
دلبر اندر بر وساغر در دست
هرکجا عاشق ومعشوقه ای بود
نوبهار امد وباهم پیوست
ای گل سرسبد باغ وجود
ای که خار غم تو دل ها خست
مشکن شیشه دل را که دگر
نشود باز در ست انچه شکست
چون گل وباغ وچمن فردا نیست
به غنیمت شمر امروزکه هست
انچه پیش از این برنامه در دسترس صاحبدلان بوده است فاقد اعلام شماره در انتهای برنامه بوده است
این برنامه دارای اعلام برنامه وشماره می باشد