Quantcast
Channel: گلبانگ
Viewing all articles
Browse latest Browse all 1182

سخن وکلام بزرگان

$
0
0
سرخوش از كوي خرابات گذر كردم دوش
به طلبكاري ترسا بچه باده فروش


پيشم آمد به سر كوچه پري رخساري
كافري عشوه گري زلف چو زنار بدوش


گفتم اين كوي چه كويي ست ترا خانه كجاست
اي مه نو خم ابروي ترا حلقه به گوش


گفت تسبيح به خاك افكن و زنار ببند
سنگ بر شيشه تقوا بزن و باده بنوش


بعد از آن پيش من آ تا به تو گويم سخني
سخن اين است اگر بر سخنم داري گوش


زود ديوانه و سرمست دويدم سويش
به مقامي برسيدم كه نه دين ماند و نه هوش


ديدم از دور گروهي همه ديوانه و مست
وز تف باده عشق آمده در جوش و خروش


بي دف و ساقي و مطرب همه در رقص و سماع
بي مي و جام و صراحي همه در نوشانوش


چون كه سر رشته ناموس بشد از دستم
خواستم تا سخني پرسم از او گفت خموش


وين نه كعبه است كه بي پا و سر آيي به طواف
وين نه مسجد كه درآن بي خبر آيي به خروش


اين خرابات مغان است در آن رندانند
وز دم صبح ازل تا به قيامت مدهوش


گر تو را هست بر اين شيوه سر يك رنگي
دين و دانش به يكي جرعه چو عصمت بفروش


Viewing all articles
Browse latest Browse all 1182

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>