موسیقی ایرانی
اواز:اردشیر بیدکانی
همنوازان: احمد عبادی/لطف الله مجد
غزل اواز: شیخ اجل سعدی
قطعاتی در سه گاه
بخت آیینه ندارم که در او مینگری
خاک بازار نیرزم که بر او میگذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بیخبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بیخبری
برقع از پیش چنین روی نشاید برداشت
که به هر گوشه چشمی دل خلقی ببری
گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
به فلک میرود آه سحر از سینه من
تو همی برنکنی دیده ز خواب سحری
گر تو از پرده برون آیی و رخ بنمایی
پرده بر کار همه پرده نشینان بدری
دارای اعلام برنامه