یکم فروردین ماه
به یاد مرتضی خان محجوبییگانه ی پیانو نواز پهنه ایرانزمین
هنرمند بی تکراری که با سر انگشتان طلایی وسحر امیز خود چنان اثار بی
بدیلی را از خود به یادگار گذاشته است که هیچگاه در تاریخ موسیقی ملی
ایران تکرار نخواهد شد
یاد ونامش همواره در دل عاشقانش خوش وگرامی خواهد بود
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 430
ترانه: الهه
اواز: حسین قوامی
اهنگ در مایه دشتی/مرتضی خان محجوبی
ترانه سرا : رهی معیری
غزل اواز:ملا محسن فیض کاشانی
با همکاری هرمندان:جلیل شهناز/اصغر بهاری/مجید نجاحی/سیروس حدادی
امیر ناصر افتتاح
تنظیم: جواد معروفی
گوینده: اذر پزوهش
مطلع شعر ترانه:
آه سردم، اشک دردم، مجنونی، چو آهوی وحشی، صحرا گردم
تا به نگاهت، دیده گشودم، لرزد و سوزد، شمع وجودم
رفتی و بُردی، جان و دلم را، ای به فدایت، بود و نبودم
بیا، تو بنشین! تا یک دم، می نوشم، از آن دو لب نوشین
ما را در دل، صفا بوَد، فروغی از خدا بوَد، روی دل، سوی او کن!
تا روشن، دل، چو اشک من، به گرمی و صفا شوی، پیوندی با دل ها کن!
بی تو من، دور از دل، چشم بد، دور از دل
می تابد نور از دل، چشم بد، دور از دل
گر التفات کند، رسد، شبی بوَد، به سوی ما کن!
مجنون شو! به کعبه ی دل ها، ره پیدا کن!
تا به نگاهت، دیده گشودم، لرزد و سوزد، شمع وجودم
رفتی و بُردی، جان و دلم را، ای به فدایت، بود و نبودم
بیا، تو بنشین! تا یک دم، می نوشم، از آن دو لب نوشین
مطلع شعر غزل اواز:
دل و دین و عقل و هوشم همه را بر آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
چه دل و چه دین و ایمان همه گشت رخنه رخنه
مژههای شوخ خود را چه به غمزه آب دادی
دل عالمی ز جا شد چه نقاب بر گشودی
دو جهان به هم بر آمد چه به زلف تاب دادی
در خرمی گشودی چه جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی چه شراب ناب دادی
ز دو چشم نیم مستت می ناب عاشقان را
ز لب و جوی جبینت شکر و گلاب دادی
همه کس نصیب خود را برد از زکات حسنت
به من فقیر و مسکین غم بیحساب دادی
همه سرخوش از وصالت من و حسرت و خیالت
همه را شراب دادی و مرا سراب دادی
ز لب شکر فروشت دل“فیض” خواست کامی