اواز:حسین قوامی
با همکاری هنرمندان:مرتضی خان محجوبی/حبیب الله بدیعی
اشعار:معتمد نشاط/حاج میرزا حبیب خراسانی/حافظ
گوینده: روشنک
هرشب من ودل تا سحر در گوشه میخانه ها
داریم از دیوانگی با یکدیگر افسانه ها
اندر شمار بیدلان در حلقه بی حاصلان
نی در حساب عاقلان نی در خور فرزانه ها
ازسینه برده کینه ها ائینه کرده سینه ها
دیده در ان ائینه ها عکس رخ جانانه ها
سنگ ملامت خورده ها از کودکان ازرده ها
دل زنده ها تن مرده ها فرزاته ها دیوانه ها
نی در پی اندیشه ها نی در خیال پیشه ها
چون شیر در بیشه ها چون مورها در لانه ها
ديدم که چون غم رساند گردم
خروشیدن دف بود سودمند
مغنی کجایی که وقت گل است
زبلبل چمنها پر از غلغل است
همان به که خونم به جوش اوری
دمی چنگ را در خروش اوری
بیا ساقی ان می که جان پرور است
دل خسته را همچون جان در خور است
بده کز جهان خیمه بیرون زنم
سرا پرده بالای گردون زنم