اواز: حسین قوامی/اکبر گلپایگانی
با همکاری هنرمندان: امیر نظامی/ مرتضی محجوبی/حسن کسایی /احمد عبادی/حبیب الله بدیعی/پرویز یاحقی
گوینده: روشنک
غزل اواز: حسین قوامی
خداوندا شبم را روز گردان
چو روزم در جهان پیروز گردان
شبی دارم سیاه از صبح نومید
در این شب روسپیدم کن چو خورشید
مرا بنگر چه غمگین داری ای شب
ندارم دین اگر دین داری ای شب
من ان شمعم که در شب زنده داری
همه شب می کنم چون شمع زاری
شبا امشب جوانمردی بیاموز
مرا یا زود کش یا زود شو دور
غزل اواز: اکبر گلپایگانی
خون می خورم این چه مهربانی است
جان می کنم این چه زندگانی است
گیرم دلت از سر وفا شد
ان دعوی دوستی کجا شد
چه خوش نازیست ناز خوبرویان
زدیده رانده را در دیده جویان
به چشمی خشم بگرفتن که بر خیز
به دیگر چشم دلدان که مگریز
زهی شیرین وشیرین مردن او
زهی جان دادن وجان بردن او
چنین واجب کند در عشق مردن
به جانان جان چنین باید سپردن
دیده را با تو اشنایی هاست
وز تو در دیده روشنایی هاست
با من این یک دو روز در پیوند
که از این پس بسی جدایی هاست
داری اعلام شماره و شناسنامه برنامه در ابتدا وانتهای برنامه