امشب همه غم های عالم را خبر کن |
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن |
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین |
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین |
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین |
ای میهن، ای داد |
از آشیانت بوی خون می آورد باد |
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است |
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟ |
ای میهن، ای غم! |
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم |
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت |
خون از گلوی مرغ عاشق |
مرغی که می خواند |
مرغی که می خواست |
پرواز باشد... |
ای میهن، ای پیر |
بالنده ی افتاده، آزاد زمین گیر |
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها |
ای میهن! |
در اینجا سینه ی من چون تو زخمی است... |
در اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد |
دمادم، دمادم... |
↧
سرو ازاد
↧