اواز: حسین قوامی
ترانه: الهه
اهنگ اول: جواد معروفی
اهنگ دوم: همایون خرم
اهنگ در مخالف سه گاه
به اهتمام: جواد معروفی
با همکاری هنرمندان: علی تجویدی/جلیل شهناز/جهانگیر ملک/ناصر افتتاح
ترانه سرا: رهی معیری/معینی کرمانشاهی/بهادر یگانه
غزل اواز: رهی معیری/ بهادر یگانه
گوینده: اذر پزوهش
مطلع ترانه:
باز امد باز امد گل من به چمن باز امد
تو ببین که به صد ناز امد
اتش رو مشکین مو
چون نر گس خندان رو
ان سرو تن ناز آمد
نوشین لب سیمین تن
نگهش به دلم شور افکند
شب من شد از ان مه روشن
رخسارش جان پرور
چشمانش افسونگر
رویش روشن چون گلشن
باز امد باز امد گل من به چمن باز امد
تو ببین که به صد ناز امد
اتش رو مشکین مو
چون نر گس خندان رو
رویش روشن چون گلشن
شمع و پروانه منم مست میخانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
یار پیمانه منم از خود بیگانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
چون باد صبــــــا دربدرم با عشق و جنون همسفرم
شمع شب بی سحــرم از خــود نبـــــــــود خبــــــرم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
تو ای خــــــدای مـن شنــــو نــــوای من
زمین و آسمان تو میلرزد به زیر پای من
مه و ستارگان تو میسوزند به ناله های من
رسوای زمانه منم دیوانه منم
وای از این شیدا دل من مست و بی پروا دل من مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من
لاله تنها دل مـن داغ حسرتها دل من سرمایه سودا دل من
رسوا دل من
خاکستر پروانـــه منم خون دل پیمانه منم
چون شور ترانه تویی چون آه شبانه منم
رسوای زمانه منم دیوانه منم
مطلع غزل اواز:
آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
برق عالم سوز را پروای خرمن نیست نیست
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را ؟
پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم
پای تا سر ناز من هنگام رفتن نیست نیست
قصه امواج دریا را ز دریا دیده پرس
هر دلی آگه ز طوفان دل من نیست نیست
همچو نرگس تا گشودم چشم پیوستم به خاک
گل دوروزی بیشتر مهمان گلشن نیست نیست
ناگزیر از ناله ام در ماتم دل چون کنم ؟
مرهم داغ عزیزان غیر شیون نیست نیست
در پناه می ز عقل مصلحت بین فارغیم
در کنار دوست بیم از طعن دشمن نیست نیست
بر دل پاکان نیفتد سایه آلودگی
داغ ظلمت بر جبینم صبح روشن نیست نیست
نیست در خاطر مرا اندیشه از گردون رهی
رهرو آزاده را پروای رهزن نیست نیست
داد از ذل فریاد از دل
کی گردم ازاد از دل
هرجا با یک هوس رود
گل بیند در قفس رود
داد از دل فریاد از دل