اواز: استادان علی اکبر گلپایگانی/ محمد رضا شجریان
ویلون: استاد زنده یاد سیاوش زندگانی
سنتور: استاد فضل الله توکل
تنبک: استاد زنده یاد جهانگیر ملک
شعر اواز استاد اکبرگلپایگانی:؟/ استاد زنده یاد معینی کرمانشاهی
رنگ حناست پایت یا خون عاشقان است
از خون توان گذشتن پای تو در میان است
دم غنیمت دان که دنیا یکدم است
هر که با دم همدم است او آدم است
بر دوستان رفته چه افسوس می خورید
ما هم مگر جواز اقامت گرفته ایم
هیچ دانی میوه را تاثیر شیرینی ز چیست؟
بس که در زیر زمین شیرین لبان خوابیده اند
بساط عمر نیارزد به زحمت چیدن
چه چیدنی است که باید نچیده بر چیدن
اي ساقي آرامم کن ديوانه ام رامم کن
من خسته ايامم ساقي تو آرامم کن
گمگشته اي در خويشم ساقي تو پيدايم کن
با ساغر شيدايي سرمست و شيدايم کن
در سينه پنهان کردم فرياد آوازم را
محض خدا روزگار مشکن دگر سازم را
من مرغ خوش آواز اين شهرم مي دانم مي داني
کز رنج اين خاموشي مي گريم در خلوت پنهاني
از جان ما چه خواهي اي دست بيرحم زمونه
تا کي به تير ناحق مي گيري قلب ما نشونه
در سينه پنهان کردم فرياد آوازم را
محض خدا روزگار مشکن دگر سازم را
اي ساقي آرامم کن ديوانه ام رامم کن
من خسته ايامم ساقي تو آرامم کن
اواز: استاد محمد رضا شجریان
ای غم برو وگرنه به میخانه ات کشم
انجا به چشم مردم بیگانه ات کشم
تا روز تو سیه چو شب خویشتن کنم
با دل به دام طره جانانه ات کشم
هرشب به دست شانه سپارم تو را غبار
هر بامداد بر سر دندانه ات کشم
نازت کشم به جان وبه جان پرورم تو را
با مردمان دیده به یک خانه ات کشم